فیلم داستان "شون فوجیشیرو" روانشناسی که در یک بیمارستان دانشگاهی در توکیو کار می‌کند. او نامزد یایویی ساکاموتو است. روزی در ماه آوریل، درست زمانی که قرار است با یایویی ساکاموتو ازدواج کند، نامه‌ای از عشق اولش، هارویودا، دریافت می‌کند. آنها 10 سال پیش با هم قرار داشتند. ناگهان، نامزدش یایویی ساکاموتو هم ناپدید می‌شود و ...

داستان سریال در مورد "یائه" و "هارومیچی" است که در اواخر دهه 90 میلادی با هم آشنا شده و عاشق یکدیگر می‌شوند. پس از فارغ التحصیلی از دبیرستان دست سرنوشت به مدت 20 سال یائه و هارومیچی را از هم جدا می‌کند اما اکنون پس از عشق اول ناتمامشان، سرنوشت یک بار دیگر آن‌ها را مقابل هم قرار می‌دهد و ...

سوزو دختر نوجوان دبیرستانی است که در شهر کوچکی با پدرش زندگی می کند. طی اتفاقاتی، او وارد یک جهان مجازی شده و در آنجا با یک موجود عجیب دوست می شود و ...

نه سال پس از زلزله و سونامی توهوکو در سال 2011، دو مورد قتل در سندای، استان میاگی رخ می دهد. فرض بر این است که دو قربانی توسط یک فرد به قتل رسیده اند، ولی ...

داستان عاشقانه ای بین یک مهندس 25 ساله و یک دختر دبیرستانی 16 ساله که از صدای مستعدی برخوردار است و ....

"هیمورا کنشین" شمشیرباز افسانه ای است که کشتن مردم با شمشیر خود را متوقف کرده است. در عوض ، او از یک شمشیر لبه معکوس استفاده می کند. او سعی می کند با "کائورو" که یک مدرسه شمشیر زنی را در روستای آنها اداره می کند زندگی آرامی داشته باشد. گذشته کنشین به او منتقل می شود و باعث خراب شدن رستوران آکابکو می شود که مکان مورد علاقه کنشین برای غذا خوردن بود. در آنجا ، او یادداشتی پیدا می کند که روی آن کلمه "قضاوت مردم" نوشته شده است و ...

کنشین هیمورا در برابر یک فروشنده اسلحه مرموز به نام انیشی یوکیشیرو که دنیای تبهکاران چین را کنترل می کند، قرار می گیرد. در این حین، راز "جوجیشو" کنشین هیمورا نیز فاش می شود و ...

یک کارمند میانسال به نام ایچیرو اینویاشیکی به طور اتفاقی با بیگانگان برخورد می‌کند و قدرت‌های نا‌محدود و تکنولوژی آنها را بدست می‎آورد. اما …

“کازو” آدم بدشانسی است، او مجبور است دو کار را انجام دهد، بدهی های برادر کوچکتر گمشده اش را پرداخت کند و با همسر و فرزندش کنار بیایید. اما زمانی که او برنده لاتاری می شود دوباره شانس سراغش می آید و …

ناناسه نوباتا دانشجوی سال آخر دانشگاه است که با پدرش زندگی میکند. پدر او مدیر عامل یک شرکت دارویی است که تصمیم میگیرد برای شناختن دشمنانش، دارویی را که موقتا او را میکشد بخورد و بعد از دو روز مجددا زنده شود اما مشکلی پیش می آید و پدر نوباتا به عنوان یک روح برمیگردد. حال ناناسه تلاش میکند به کمک ماتسوکا تاکو که در شرکت دارویی کار میکند زندگش پدرش را برگرداند…

فرزندان خانواده "کهارو" از هم گسیخته و مستقل از یکدیگر زندگی می کنند. اکنون پس از سالها خانواده دوباره دور هم جمع شده و هرکدام داستانی برای گفتن دارند. یکی بسیار تحت تأثیر قرار گرفته ولی دیگری نویسنده است، اما به طور مداوم در هیچ جایی کار نمی کند. دیگری میزبان یک باشگاه و میهمانان را سرگرم می کند. آنها فراموش نکرده اند که سالها پیش چه اتفاقی افتاده است و ....

لوکا به عنوان فرزند شایسته پدرش تصمیم می گیرد تا مادرش را از چنگال "اربو دیوان" نجات دهد ، اما او ابتدا باید فردی برگزیده را پیدا کند که بتواند شمشیر زنیت را به دست آورد و ....

در سن 20 سالگی "هیساشی" و "مای" نامزد می کنند اما به طور ناگهانی "مای" ایست قلبی می کند و به کما می رود...

در سال 1885 میلادی، دایی مایو (عنوان اشرافی ومورثی زمین سالاران بزرگ در ژاپن) برای ارزیابی میزان توانمندی افرادش برای مقابله با نیروهای تازه ورود آمریکایی، آنها را عازم ماموریتی خسته کننده و نفسگیر میکند. شوگان (فرمانداران موروثی ژاپن) بی اطلاع از نیت واقعی او تعدادی آدمکش را راهی منطقه میکند و ...

یک پستچی جوان که به زودی بر اثر یک تومور مغزی خواهد مُرد ، معامله‌ای انجام می‌دهد ، به اینصورت که حاضر است عمری طولانی داشته باشد اما در عوض همه چیز از دنیا پاک شود و …

ماکوتو شیشو با کشتی مجهزش به سمت حکومت میجی در حال حرکت هست و قصد دارد دوباره هر و مرج را به ژاپن بازگرداند. حال ، کنشین هیمورا به منظور متوقف ساختن شیشو ، برای یادگیری تکنیک نهایی نزد استاد قدیمیش می رود و...

یک پسر نوجوان دبیرستانی درمی‎یابد که یک آجین یا همان نیمه انسان است. بعد از این ماجرا او تصمیم می‎گیرد تا به خاطر قدرتش از نزدیکانش فاصله بگیرد. اما...

داستان در مورد دو دانش آموز می باشد که میخواهند به کمک یک دیگر داستان های مانگایی که یکی از آنها می داند را به وسیله نقاشی کردنشان بصورت مصور در بیاروند... ...

“کنشین هیمورا” بر علیه شخصی شیطان صفت به نام “ماکوتو شیشیو” که قصد دارد دولت میجی را فلج کند، قیام می کند…

در سال 1868، بعد از اتمام جنگ باکوماتسو، مردی به نام «کنشین همورا» که سابقا یک آدمکش بوده است، در حالی که در ژاپن سرگردان است، قسم میخورد به کسانی که نیاز به کمک داشته باشند یاری برساند…